معنی فارسی zygomorphic
B2زایگومورفیک به گیاهانی اطلاق میشود که دارای تقارن خاصی در شکلگیری هستند.
Referring to a type of symmetry in which two sides are mirror images.
- adjective
adjective
معنی(adjective):
Having bilateral symmetry
example
معنی(example):
گلهای زایگومورفیک یک ساختار متقارن دارند.
مثال:
Zygomorphic flowers have a symmetrical structure.
معنی(example):
اصطلاح زایگومورفیک در گیاهشناسی برای توصیف برخی گلها به کار میرود.
مثال:
The term zygomorphic is used in botany to describe certain flowers.
معنی فارسی کلمه zygomorphic
:
زایگومورفیک به گیاهانی اطلاق میشود که دارای تقارن خاصی در شکلگیری هستند.