معنی فارسی unavailable
B1غیرقابل دسترس، به حالتی اطلاق می‌شود که فرد یا شیء در دسترس نیست.
Not able to be accessed or obtained; not present.
- noun
- adjective
noun
معنی(noun):
(history) A communist who operated underground and was therefore not available for a political leadership position.
adjective
معنی(adjective):
Unavailing; ineffective.
معنی(adjective):
Not available.
مثال:
A cold, reserved man, he was seen as emotionally unavailable.
example
معنی(example):
مدیر در آن زمان برای اظهارنظر در دسترس نبود.
مثال:
The manager was unavailable for comment at the time.
معنی(example):
این کالا در حال حاضر در فروشگاه غیرقابل دسترس است.
مثال:
This item is currently unavailable in the store.
معنی فارسی کلمه unavailable
:
غیرقابل دسترس، به حالتی اطلاق می‌شود که فرد یا شیء در دسترس نیست.
