معنی فارسی translucent
B1 /tɹænzˈlu.sənt/نیمه‌شفاف به معنای اجازه دادن به نور برای عبور است، اما اجازه نمی‌دهد که جزئیات واضح دیده شوند.
Allowing light, but not detailed shapes, to pass through; partially transparent.
- adjective
adjective
معنی(adjective):
Allowing light to pass through, but diffusing it.
معنی(adjective):
Clear, lucid, or transparent.
example
معنی(example):
شیشه نیمه‌شفاف بود و اجازه می‌داد نور عبور کند اما تصاویر واضحی نه.
مثال:
The glass was translucent, allowing light to pass through but not clear images.
معنی(example):
او یک پیراهن نیمه‌شفاف پوشیده بود که نشانه‌ای از تتوهایش را نشان می‌داد.
مثال:
He wore a translucent shirt that showed a hint of his tattoos.
معنی فارسی کلمه translucent
:
نیمه‌شفاف به معنای اجازه دادن به نور برای عبور است، اما اجازه نمی‌دهد که جزئیات واضح دیده شوند.
