معنی فارسی 'do,'dos,doo,dobs,dobbed,dobbing
B1عملی که برای انجام کارها یا فعاليتها به کار میرود. به طور کلی به معنی انجام دادن یا عمل کردن است.
To perform an action or task.
- VERB
example
معنی(example):
من برنامه دارم که بعداً تکالیفم را انجام دهم.
مثال:
I plan to do my homework later.
معنی(example):
ما معمولاً خریدهای خود را در آخر هفتهها انجام میدهیم.
مثال:
We often do our shopping on weekends.
معنی فارسی کلمه 'do,'dos,doo,dobs,dobbed,dobbing
:عملی که برای انجام کارها یا فعاليتها به کار میرود. به طور کلی به معنی انجام دادن یا عمل کردن است.