معنی فارسی do,

A1

عمل کردن، یا انجام دادن. به معنای انجام یک کار یا وظیفه است.

To perform, execute, or accomplish a task or activity.

example
معنی(example):

من هر روز تکالیفم را انجام می‌دهم.

مثال:

I do my homework every day.

معنی(example):

تو چه چیزی می‌خواهی بخوری؟

مثال:

What do you want to eat?

معنی فارسی کلمه do,

: معنی do, به فارسی

عمل کردن، یا انجام دادن. به معنای انجام یک کار یا وظیفه است.