معنی فارسی doo,
B1صدای غیررسمی و شاد، معمولاً از حیوانات یا در موسیقی.
An informal or playful sound, often used in music or by animals.
- OTHER
example
معنی(example):
سگ صدای شادی کرد و 'دو' گفت.
مثال:
The dog made a happy doo sound.
معنی(example):
او در گروه آهنگ 'دو' خواند.
مثال:
He sang a doo in the choir.
معنی فارسی کلمه doo,
:
صدای غیررسمی و شاد، معمولاً از حیوانات یا در موسیقی.