معنی فارسی dobbed,

B1

معنی به کار رفته، معمولاً با رنگ یا مواد دیگر استفاده می‌شود.

To apply something in a blotchy or casual manner.

example
معنی(example):

او رنگ را روی بوم دوید.

مثال:

She had dobbed the paint on the canvas.

معنی(example):

کوکی‌ها با شکلات دوید شدند.

مثال:

The cookies were dobbed with chocolate.

معنی فارسی کلمه dobbed,

: معنی dobbed, به فارسی

معنی به کار رفته، معمولاً با رنگ یا مواد دیگر استفاده می‌شود.