معنی فارسی 'nother

B1

'کلمه‌ای غیررسمی که به معنای 'دیگری' یا 'چیزی متفاوت' استفاده می‌شود.

An informal term used to mean 'another' or 'something different'.

example
معنی(example):

این یک داستان کاملاً دیگر است!

مثال:

That's a whole 'nother story entirely!

معنی(example):

من فکر کردم که می‌توانم از عهده‌اش برآیم، اما مشخص شد که این یک موقعیت دیگری است.

مثال:

I thought I could handle it, but it turned out to be a 'nother situation.

معنی فارسی کلمه 'nother

:

'کلمه‌ای غیررسمی که به معنای 'دیگری' یا 'چیزی متفاوت' استفاده می‌شود.