معنی فارسی من-متدریس-میکردم

B1

فعل گذشته استمراری برای بیان فعالیتی که در حال انجام بوده است در یک زمان خاص در گذشته.

The past continuous tense used to describe an action that was in progress at a specific time in the past.

example
معنی(example):

من در حال تدریس بودم.

مثال:

I was teaching.

معنی(example):

در آن زمان، من در حال تدریس یک موضوع جدید بودم.

مثال:

At that time, I was teaching a new subject.

معنی فارسی کلمه من-متدریس-میکردم

: معنی من-متدریس-میکردم به فارسی

فعل گذشته استمراری برای بیان فعالیتی که در حال انجام بوده است در یک زمان خاص در گذشته.