معنی فارسی -borne
B1بخشی از کلمات که به نوعی به انتقال از طریق آب یا هوا اشاره دارد.
A suffix indicating that something is transported or carried by a specific medium, such as water or air.
- OTHER
example
معنی(example):
بیماریهای آبزده میتوانند به سرعت گسترش یابند.
مثال:
Waterborne diseases can spread quickly.
معنی(example):
آلودگی هوا بر روی سلامت ما تأثیر میگذارد.
مثال:
Airborne pollution affects our health.
معنی فارسی کلمه -borne
:
بخشی از کلمات که به نوعی به انتقال از طریق آب یا هوا اشاره دارد.