معنی فارسی -centered

B1

متمرکز شده، به معنای داشتن یک روش یا نقطه نظر که در آن موضوع خاصی در مرکز توجه قرار دارد.

Having a focus; related to a main central theme or idea.

example
معنی(example):

بحث بر روی مسائل جامعه‌محور متمرکز بود.

مثال:

The discussion was centered on community issues.

معنی(example):

او رویکردی متعادل به حل منازعات دارد.

مثال:

He has a centered approach to conflict resolution.

معنی فارسی کلمه -centered

: معنی -centered به فارسی

متمرکز شده، به معنای داشتن یک روش یا نقطه نظر که در آن موضوع خاصی در مرکز توجه قرار دارد.