معنی فارسی -oriented

B1

متمرکز بر یک هدف خاص، از جمله رفتارها یا ویژگی‌ها.

Focused on a specific objective or interest.

example
معنی(example):

او در کارش بسیار متمرکز بر اهداف است.

مثال:

He is very goal-oriented in his work.

معنی(example):

برنامه درسی به سمت دانش‌آموزان طراحی شده است تا یادگیری را تقویت کند.

مثال:

The curriculum is student-oriented to enhance learning.

معنی فارسی کلمه -oriented

: معنی -oriented به فارسی

متمرکز بر یک هدف خاص، از جمله رفتارها یا ویژگی‌ها.