معنی فارسی orientalium
B1مربوط به گیاهان و موجودات زنده از مناطق شرقی و مربوط به فرهنگ آنها.
Relating to or characteristic of the East, especially in terms of plants or ornamental aspects.
- NOUN
example
معنی(example):
گیاهان اورینتالیوم به خاطر زیبایی منحصر به فردشان معروف هستند.
مثال:
Orientalium plants are known for their unique beauty.
معنی(example):
باغ در گونههای اورینتالیوم تخصص دارد.
مثال:
The garden specializes in orientalium species.
معنی فارسی کلمه orientalium
:
مربوط به گیاهان و موجودات زنده از مناطق شرقی و مربوط به فرهنگ آنها.