معنی فارسی orientalized
B1به تصویر کشیده شده بهگونهای که ویژگیهای فرهنگهای شرقی به شکل اغراقآمیز و کلیشهای به نمایش درآید.
Depicted in a way that gives a stereotypical representation of Eastern cultures.
- verb
verb
معنی(verb):
To make Oriental; to cause to conform to Oriental manners or conditions.
example
معنی(example):
فیلم به خاطر تصویر شرقی شدهاش از شخصیتهای آسیایی مورد انتقاد قرار گرفت.
مثال:
The film was criticized for its orientalized portrayal of Asian characters.
معنی(example):
طراحهای او شرقی شدهاند و این موضوع باعث کاهش اصالت آنها شده است.
مثال:
Her designs have been orientalized, making them less authentic.
معنی فارسی کلمه orientalized
:
به تصویر کشیده شده بهگونهای که ویژگیهای فرهنگهای شرقی به شکل اغراقآمیز و کلیشهای به نمایش درآید.