معنی فارسی -paced
B1به معنای داشتن سرعت یا ریتم خاص، که ممکن است سریع یا کند باشد.
Having a specific speed or rhythm, which can be fast or slow.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
او از تماشای فیلمهای سریع لذت میبرد که او را هیجانزده نگه میدارند.
مثال:
He enjoys watching fast-paced movies that keep him excited.
معنی(example):
بازیهای کند میتوانند برای بسیاری از بازیکنان آرامشبخش باشند.
مثال:
Slow-paced games can be relaxing for many players.
معنی فارسی کلمه -paced
:
به معنای داشتن سرعت یا ریتم خاص، که ممکن است سریع یا کند باشد.