معنی فارسی a bad apple
B2به فردی اشاره دارد که بر رفتار و عملکرد گروه تأثیر منفی دارد.
A person whose bad behavior negatively affects others in a group.
- IDIOM
example
معنی(example):
یک سیب بد میتواند تمام بشکه را خراب کند.
مثال:
One bad apple can spoil the whole barrel.
معنی(example):
آنها فرد بد را از تیم خود کنار گذاشتند.
مثال:
They let go of the bad apple in their team.
معنی فارسی کلمه a bad apple
:
به فردی اشاره دارد که بر رفتار و عملکرد گروه تأثیر منفی دارد.