معنی فارسی a bitter pill to swallow
B2واقعیتی تلخ و دشوار که باید با آن روبهرو شوید.
A difficult or unpleasant situation that must be accepted.
- IDIOM
example
معنی(example):
شکست در مسابقه برای تیم یک قرص تلخ برای بلعیدن بود.
مثال:
Losing the match was a bitter pill to swallow for the team.
معنی(example):
استعفای او یک قرص تلخ برای بلعیدن برای همکارانش بود.
مثال:
Her resignation was a bitter pill to swallow for her colleagues.
معنی فارسی کلمه a bitter pill to swallow
:
واقعیتی تلخ و دشوار که باید با آن روبهرو شوید.