معنی فارسی a close thing
B2موضوعی که در آن نتیجه به شدت نزدیک به واقعیت مورد نظر است.
A situation that is very close or narrowly decided between two outcomes.
- IDIOM
example
معنی(example):
این موضوع بسیار نزدیک بود، اما ما توانستیم پروژه را به موقع تمام کنیم.
مثال:
It was a close thing, but we managed to finish the project on time.
معنی(example):
بازی بسیار نزدیک بود و تنها یک امتیاز برنده را تعیین کرد.
مثال:
The game was a close thing, with only one point deciding the winner.
معنی فارسی کلمه a close thing
:
موضوعی که در آن نتیجه به شدت نزدیک به واقعیت مورد نظر است.