معنی فارسی a lather
B1وضعیتی که در آن شخص یا حیوان به دلیل فعالیت شدید یا گرما دچار عرق میشود.
A state of sweating or foaming, often caused by exertion or excitement.
- NOUN
example
معنی(example):
بعد از دویدن، او در حال عرق کردن بود.
مثال:
After running, he was in a lather of sweat.
معنی(example):
اسب بعد از تمرین شدید در حال عرق کردن بود.
مثال:
The horse was in a lather after the intense workout.
معنی فارسی کلمه a lather
:
وضعیتی که در آن شخص یا حیوان به دلیل فعالیت شدید یا گرما دچار عرق میشود.