معنی فارسی a piece of piss
B1به معنای چیزی بسیار آسان و بیزحمت است.
Used to describe something that is very easy to do.
- IDIOM
example
معنی(example):
آن امتحان یک درس راحت بود؛ من به راحتی به همه سوالات پاسخ دادم.
مثال:
That exam was a piece of piss; I answered all the questions easily.
معنی(example):
تعمیر دوچرخه برای او خیلی راحت بود.
مثال:
Fixing the bike was a piece of piss for him.
معنی فارسی کلمه a piece of piss
:
به معنای چیزی بسیار آسان و بیزحمت است.