معنی فارسی a posteriori
C2دانش یا استدلالی که بر اساس تجربه و مشاهدات به دست می‌آید.
Knowledge that is gained through empirical observation or experience.
- adjective
- adverb
adjective
معنی(adjective):
Involving deduction of theories from facts.
معنی(adjective):
(of a constructed language) Developed on a basis of languages which already exist.
adverb
معنی(adverb):
In a manner that deduces theories from facts.
example
معنی(example):
دانش از نوع پسینی از تجربه به دست می‌آید.
مثال:
A posteriori knowledge is derived from experience.
معنی(example):
دانشمند از استدلال پسینی برای رسیدن به نتایج استفاده کرد.
مثال:
The scientist used a posteriori reasoning to draw conclusions.
معنی فارسی کلمه a posteriori
:
دانش یا استدلالی که بر اساس تجربه و مشاهدات به دست می‌آید.
