معنی فارسی abave

B1

برای به جلو بردن یا مواجه شدن با چالشی به کار می‌رود.

To proceed or confront a challenge.

example
معنی(example):

او تصمیم گرفت وضعیت را با شوخی پیش ببرد.

مثال:

He decided to abave the situation with humor.

معنی(example):

برای عبور از چالش، آنها با هم کار کردند.

مثال:

To abave the challenge, they worked together.

معنی فارسی کلمه abave

: معنی abave به فارسی

برای به جلو بردن یا مواجه شدن با چالشی به کار می‌رود.