معنی فارسی abaze
B2کاملاً روشن یا مملو از آتش، معمولاً برای توصیف وضعیتی درخشان یا خطرناک.
Lit up or ablaze, especially with reference to fire or light.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
این منطقه در طول جشنواره به شدت روشن بود.
مثال:
The area was abaze with lights during the festival.
معنی(example):
ساختمان به شدت در آتش و دود بود.
مثال:
The building was abaze with fire and smoke.
معنی فارسی کلمه abaze
:
کاملاً روشن یا مملو از آتش، معمولاً برای توصیف وضعیتی درخشان یا خطرناک.