معنی فارسی abecedary
B1ابجداری به معنای ترتیب دهی بر اساس حروف الفباست.
Arranged or organized in alphabetical order.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
ساختار ابجداری به ما کمک میکند تا افکار خود را سازماندهی کنیم.
مثال:
The abecedary structure helps us organize our thoughts.
معنی(example):
او یک فهرست ابجداری از اقلامی که باید در سفر بیاورد تهیه کرد.
مثال:
She created an abecedary list of items to bring on the trip.
معنی فارسی کلمه abecedary
:
ابجداری به معنای ترتیب دهی بر اساس حروف الفباست.