معنی فارسی abhorrences
B1احساس یا عمل نفرت و بیزاری شدید از چیزی.
The feeling of strong repugnance or disgust.
- NOUN
example
معنی(example):
بسیاری از مردم انزجار خود را نسبت به بیرحمی ابراز میکنند.
مثال:
Many people express their abhorrences towards cruelty.
معنی(example):
انزجارهای جنگ از طرف همه کسانی که آن را تجربه میکنند حس میشود.
مثال:
The abhorrences of war are felt by all who experience it.
معنی فارسی کلمه abhorrences
:
احساس یا عمل نفرت و بیزاری شدید از چیزی.