معنی فارسی abhorrer

B1

فردی که از چیزی به شدت بیزار است.

A person who abhors or detests something.

example
معنی(example):

او که از دروغ بیزار بود، همیشه حقیقت را می‌گفت.

مثال:

An abhorrer of lying, she always told the truth.

معنی(example):

به عنوان یک فرد انزجارآور، او در برابر فساد ایستاد.

مثال:

As an abhorrer, he stood against corruption.

معنی فارسی کلمه abhorrer

: معنی abhorrer به فارسی

فردی که از چیزی به شدت بیزار است.