معنی فارسی abhorson

B1

کسی که از چیزی نفرت دارد و آن را به شدت ناپسند می‌داند.

A person who strongly dislikes something.

example
معنی(example):

او هرگونه عمل بی رحمی نسبت به حیوانات را نفرت می‌ورزد.

مثال:

He abhorson any act of cruelty towards animals.

معنی(example):

در ادبیات، شخصیت از خشونت نفرت می‌ورزد.

مثال:

In literature, the character abhorson violence.

معنی فارسی کلمه abhorson

: معنی abhorson به فارسی

کسی که از چیزی نفرت دارد و آن را به شدت ناپسند می‌داند.