معنی فارسی abiegh
B1کلمهای که به طور واضح تعریف نشده و ممکن است نادیده گرفته شود.
A term that lacks a clear definition and might be obscure.
- OTHER
example
معنی(example):
کلمه 'abiegh' را در یک کتاب قدیمی پیدا کردم.
مثال:
I found the word 'abiegh' in an old book.
معنی(example):
معنای 'abiegh' برای من نامشخص است.
مثال:
The meaning of 'abiegh' is unclear to me.
معنی فارسی کلمه abiegh
:
کلمهای که به طور واضح تعریف نشده و ممکن است نادیده گرفته شود.