معنی فارسی abmodalities

B2

اشکال مختلفی از حالتی که در زبان‌شناسی مورد بررسی قرار می‌گیرد.

Plural of abmodality, referring to various forms or types of modality in linguistics.

example
معنی(example):

اب‌حالتی‌ها درک ما از حالت‌های زبانی را گسترش می‌دهند.

مثال:

Abmodalities expand the understanding of linguistic modality.

معنی(example):

اب‌حالتی‌های مختلف می‌توانند بر نحوه درک ما از معنی تأثیر بگذارند.

مثال:

Different abmodalities can affect how we perceive meaning.

معنی فارسی کلمه abmodalities

: معنی abmodalities به فارسی

اشکال مختلفی از حالتی که در زبان‌شناسی مورد بررسی قرار می‌گیرد.