معنی فارسی abmodality

B2

نوعی از حالت‌ها که در زبان‌شناسی به ساختارهای خاص اشاره دارد.

A type of modality that pertains to lesser-known modal expressions or forms.

example
معنی(example):

اب‌حالتی به نوعی از حالتی اشاره دارد که کمتر شناخته شده است.

مثال:

Abmodality refers to a type of modality that is less recognized.

معنی(example):

در زبان‌شناسی، اب‌حالتی می‌تواند اشکال خاصی از حالت‌های مودال را توصیف کند.

مثال:

In linguistics, abmodality can describe certain modal forms.

معنی فارسی کلمه abmodality

: معنی abmodality به فارسی

نوعی از حالت‌ها که در زبان‌شناسی به ساختارهای خاص اشاره دارد.