معنی فارسی abnegation

C1

انکار، چشم‌پوشی، و عدم ارضای خواسته‌ها به خاطر دیگران یا اصول اخلاقی.

The act of renouncing or rejecting one's own interests or desires.

example
معنی(example):

در بسیاری از فرهنگ‌ها، انکار به عنوان یک فضیلت دیده می‌شود.

مثال:

Abnegation is often seen as a virtue in many cultures.

معنی(example):

راهب به عنوان بخشی از زندگی معنوی‌اش به انکار می‌پرداخت.

مثال:

The monk practiced abnegation as part of his spiritual life.

معنی فارسی کلمه abnegation

: معنی abnegation به فارسی

انکار، چشم‌پوشی، و عدم ارضای خواسته‌ها به خاطر دیگران یا اصول اخلاقی.