معنی فارسی aboardage

B1

بارگیری، عمل وارد کردن کالا یا مسافر به وسیله حمل و نقل.

The act of loading goods or passengers onto a vehicle, ship, or aircraft.

example
معنی(example):

بارگیری منابع به دلیل بدی آب و هوا به تأخیر افتاد.

مثال:

The aboardage of supplies was delayed due to bad weather.

معنی(example):

بارگیری صحیح برای موفقیت اکتشاف ضروری است.

مثال:

Proper aboardage is essential for the success of the expedition.

معنی فارسی کلمه aboardage

: معنی aboardage به فارسی

بارگیری، عمل وارد کردن کالا یا مسافر به وسیله حمل و نقل.