معنی فارسی abolishments

B1

لغوها، اعمال پایان دادن به چیزها یا منسوخ کردن آنها.

Plural of abolishment; multiple acts of abolishing.

example
معنی(example):

لغو چندین مقررات باعث بهبود کارایی شده است.

مثال:

The abolishments of several regulations have improved efficiency.

معنی(example):

لغوهای اخیر در قانون به تغییرات قابل توجهی منجر شد.

مثال:

Recent abolishments in the law led to significant changes.

معنی فارسی کلمه abolishments

: معنی abolishments به فارسی

لغوها، اعمال پایان دادن به چیزها یا منسوخ کردن آنها.