معنی فارسی abolitionise
B1لغو کردن، به ویژه در زمینهی کارهای خطی و اجتماعی اشاره به لغو و برچیده شدن نهادها یا قوانین ناپسند دارد.
To make something abolished; to eliminate a system or practice.
- VERB
example
معنی(example):
این حرکت هدف داشت تا بردهداری را در کشور لغو کند.
مثال:
The movement aimed to abolitionise slavery in the country.
معنی(example):
فعالان بیوقفه کار کردند تا قوانین ناعادلانه را لغو کنند.
مثال:
Activists worked tirelessly to abolitionise unjust laws.
معنی فارسی کلمه abolitionise
:
لغو کردن، به ویژه در زمینهی کارهای خطی و اجتماعی اشاره به لغو و برچیده شدن نهادها یا قوانین ناپسند دارد.