معنی فارسی abomasi

B1

نوعی از حیوانات اهلی که در برخی از فرهنگ‌ها دیده می‌شود.

A term used to describe a type of domesticated animal in specific cultural contexts.

example
معنی(example):

ابوماسی نوعی از حیوانات اهلی است که در فرهنگ‌های خاصی یافت می‌شود.

مثال:

The abomasi is a type of domesticated animal found in certain cultures.

معنی(example):

در داستان‌های قدیمی، ابوماسی به خاطر قدرتش مورد احترام بود.

مثال:

In the old stories, the abomasi was revered for its strength.

معنی فارسی کلمه abomasi

: معنی abomasi به فارسی

نوعی از حیوانات اهلی که در برخی از فرهنگ‌ها دیده می‌شود.