معنی فارسی abominate
C1متنفر بودن، به شدت از چیزی بیزار بودن.
To detest or loathe; to dislike strongly.
- VERB
example
معنی(example):
من از هر نوع بیرحمی متنفرم.
مثال:
I abominate cruelty in any form.
معنی(example):
او از فکر آسیب رساندن به حیوانات متنفر است.
مثال:
She abominates the thought of harming animals.
معنی فارسی کلمه abominate
:
متنفر بودن، به شدت از چیزی بیزار بودن.