معنی فارسی aborally

B1

به معنای به صورت شفاهی یا خوراکی.

By mouth; orally.

example
معنی(example):

این دارو باید به صورت خوراکی مصرف شود تا بهترین نتیجه را بدهد.

مثال:

The medication should be taken aborally for best results.

معنی(example):

این توصیه به صورت شفاهی توسط پزشک داده شد.

مثال:

The advice was given aborally by the doctor.

معنی فارسی کلمه aborally

: معنی aborally به فارسی

به معنای به صورت شفاهی یا خوراکی.