معنی فارسی aboriginally
B1به معنای به طور اصلی یا از ابتدا.
In the original or earliest form.
- OTHER
example
معنی(example):
این ابزارها به طور اولیه توسط مردم باستان ساخته شدهاند.
مثال:
The tools were created aboriginally by ancient peoples.
معنی(example):
آنها به طور اولیه در این منطقه زندگی میکردند، مدتها قبل از اینکه جامعه مدرن بیاید.
مثال:
They lived in the area aboriginally, long before modern society arrived.
معنی فارسی کلمه aboriginally
:
به معنای به طور اصلی یا از ابتدا.