معنی فارسی aboriginary
B1به معنای مربوط به یا نشأت گرفته از جوامع اولیه.
Pertaining to or derived from early or original communities.
- OTHER
example
معنی(example):
ایدههای او اولیه بود و حکمت باستانی را منعکس میکرد.
مثال:
Her ideas were aboriginary and reflected ancient wisdom.
معنی(example):
سبک نقاشی اولیه است و از سنتهای باستانی الهام گرفته شده است.
مثال:
The style of painting is aboriginary, inspired by ancient traditions.
معنی فارسی کلمه aboriginary
:
به معنای مربوط به یا نشأت گرفته از جوامع اولیه.