معنی فارسی abort

B2

متوقف کردن، به معنای پایان دادن به یک عمل یا فرآیند قبل از اتمام آن.

To end a procedure or operation before it is finished.

example
معنی(example):

آن‌ها به دلیل وضعیت بد جوی مجبور شدند مأموریت را متوقف کنند.

مثال:

They had to abort the mission due to bad weather.

معنی(example):

تیم تصمیم گرفت آزمایش را متوقف کند زمانی که خطرناک شد.

مثال:

The team decided to abort the experiment when it became unsafe.

معنی فارسی کلمه abort

: معنی abort به فارسی

متوقف کردن، به معنای پایان دادن به یک عمل یا فرآیند قبل از اتمام آن.