معنی فارسی abradant
B2مادهای که برای ساییدن یا از بین بردن لایهای از سطح استفاده میشود.
A substance used to abrade or wear down another material.
- NOUN
example
معنی(example):
یک ساینده ماده ای است که برای اهداف ساییدن استفاده میشود.
مثال:
An abradant is a material used for abrasion purposes.
معنی(example):
سایندههای معمول شامل کاغذ سنباده و پشم فولادی هستند.
مثال:
Common abradants include sandpaper and steel wool.
معنی فارسی کلمه abradant
:
مادهای که برای ساییدن یا از بین بردن لایهای از سطح استفاده میشود.