معنی فارسی abreast

B2

در کنار هم یا همانند، به طور خاص در اشاره به قرار گرفتن در کنار هم یا هم‌زمان.

Side by side; in line with each other.

example
معنی(example):

ما در کنار هم در امتداد مسیر راه رفتیم.

مثال:

We walked abreast along the path.

معنی(example):

دو کشتی در بندر کنار هم حرکت کردند.

مثال:

The two ships sailed abreast in the harbor.

معنی فارسی کلمه abreast

: معنی abreast به فارسی

در کنار هم یا همانند، به طور خاص در اشاره به قرار گرفتن در کنار هم یا هم‌زمان.