معنی فارسی abridge
B2خلاصه کردن یا کاهش طول متن بدون از دست دادن معنی اصلی آن.
To shorten a text without losing the essential meaning.
- VERB
example
معنی(example):
ما باید سند را برای کوتاهتر کردن آن مختصر کنیم.
مثال:
We need to abridge the document to make it shorter.
معنی(example):
ویراستار کتاب را برای خوانندگان جوانتر مختصر خواهد کرد.
مثال:
The editor will abridge the book for younger readers.
معنی فارسی کلمه abridge
:
خلاصه کردن یا کاهش طول متن بدون از دست دادن معنی اصلی آن.