معنی فارسی abristle
B2حالت یا احساسی که ناشی از تحریک یا آزار است.
A state of being prickly or irritated.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
او زمانی که نقد را در مقاله مشاهده کرد احساس تندوتیز کرد.
مثال:
She felt abristle when she noticed the criticism in the article.
معنی(example):
واکنش او بعد از خبر ناگهانی تندوتیز و سریع بود.
مثال:
His reaction was abristle after the unexpected news.
معنی فارسی کلمه abristle
:
حالت یا احساسی که ناشی از تحریک یا آزار است.