معنی فارسی abrosia
B1ابروزی به معنای عدم غذا خوردن و گرسنگی محض است.
A state of complete abstinence from food.
- NOUN
example
معنی(example):
ابروزی به معنای حالت غذا نخوردن است.
مثال:
Abrosia refers to the state of eating nothing.
معنی(example):
ابروزی او نگرانیهایی برای خانواده و دوستانش ایجاد کرد.
مثال:
His abrosia concerned his family and friends.
معنی فارسی کلمه abrosia
:
ابروزی به معنای عدم غذا خوردن و گرسنگی محض است.