معنی فارسی abruptedly
B2به شکلی ناگهانی یا سریع و بدون هشدار قبلی انجام میشود.
In a sudden or unexpected manner, often leading to surprise or confusion.
- ADVERB
example
معنی(example):
او ناگهان صحبت کرد و همه را غافلگیر کرد.
مثال:
She spoke abruptly, catching everyone off guard.
معنی(example):
او بدون توضیح ناگهان از جلسه خارج شد.
مثال:
He left the meeting abruptly without explanation.
معنی فارسی کلمه abruptedly
:
به شکلی ناگهانی یا سریع و بدون هشدار قبلی انجام میشود.