معنی فارسی absinthe

B2

نوعی نوشیدنی الکلی سبزرنگ که از گیاهان مختلف از جمله گیاه انیسون تهیه می‌شود و به خاطر خواص توهم‌زای آن مشهور است.

A highly alcoholic spirit made from botanicals, including the leaves of wormwood.

example
معنی(example):

در گذشته، ابسنت به عنوان 'پری سبز' به دلیل رنگش شناخته می‌شد.

مثال:

In the past, absinthe was known as the 'Green Fairy' for its color.

معنی(example):

او یک لیوان ابسنت در بار سفارش داد.

مثال:

He ordered a glass of absinthe at the bar.

معنی فارسی کلمه absinthe

: معنی absinthe به فارسی

نوعی نوشیدنی الکلی سبزرنگ که از گیاهان مختلف از جمله گیاه انیسون تهیه می‌شود و به خاطر خواص توهم‌زای آن مشهور است.