معنی فارسی absolutistically
B2به صورت ابسلوتیستی، به معنای به شکل مطلق و بدون انعطاف.
In an absolute manner; without consideration of alternatives.
- ADVERB
example
معنی(example):
او مسئله را به طور مطلقگرا مشاهده کرد و سایر دیدگاهها را نادیده گرفت.
مثال:
He viewed the issue absolutistically, ignoring other perspectives.
معنی(example):
قوانین تعریفشده به صورت مطلقگرا هیچ فضایی برای بحث باقی نگذاشت.
مثال:
The absolutistically defined rules left no room for debate.
معنی فارسی کلمه absolutistically
:
به صورت ابسلوتیستی، به معنای به شکل مطلق و بدون انعطاف.