معنی فارسی absolutizes

B2

مطلق کردن، به معنای قرار دادن یک ایده یا ارزش به عنوان حقیقتی مطلق و غیرقابل تغییر.

To make something absolute or universal, often disregarding other considerations.

verb
معنی(verb):

To make absolute.

example
معنی(example):

او باورهایش را بدون در نظر گرفتن دیدگاه‌های دیگر مطلق می‌کند.

مثال:

He absolutizes his beliefs without considering other perspectives.

معنی(example):

فیلسوف در مورد تمایل به مطلق کردن ارزش‌های ما هشدار داد.

مثال:

The philosopher warned against the tendency to absolutize our values.

معنی فارسی کلمه absolutizes

: معنی absolutizes به فارسی

مطلق کردن، به معنای قرار دادن یک ایده یا ارزش به عنوان حقیقتی مطلق و غیرقابل تغییر.