معنی فارسی absolve

B2

تبرئه کردن، به معنای آزاد کردن کسی از مسئولیت یا گناه.

To set someone free from blame, responsibility, or guilt.

example
معنی(example):

کشیش شما را از گناهانتان تبرئه خواهد کرد.

مثال:

The priest will absolve you of your sins.

معنی(example):

دادگاه تصمیم گرفت او را از هر گونه خطا تبرئه کند.

مثال:

The court decided to absolve him of any wrongdoing.

معنی فارسی کلمه absolve

: معنی absolve به فارسی

تبرئه کردن، به معنای آزاد کردن کسی از مسئولیت یا گناه.